این زمینلرزه در منطقهای به وسعت ۵۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع از جمله در شهرهای مشهد، کرمان، و یزد احساس شد.[۲۶][۲۷] روزنامهٔ نیویورک تایمز در گزارش اولیهٔ خود دربارهٔ زمینلرزه از ایسنا نقل کرد که بیش از ۲٬۰۰۰ نفر در روستاهای اطراف قائن، ۳۹۴ نفر در بیرجند، و ۲ نفر در شهر کوچک خواف جان خود را از دست دادهاند. میزان تلفات این زمینلرزه در افغانستان ۵ نفر اعلام شد.[۲۸]
با ادامهٔ عملیات امدادرسانی این ارقام مورد تجدیدنظر قرار گرفت؛ سازمان زمینشناسی آمریکا اعلام کرد که بر اثر این زمینلرزه ۱٬۵۷۲ نفر شامل ۱٬۵۶۷ نفر در ایران و ۵ نفر در هرات افغانستان کشته و بیش از ۲٬۳۰۰ نفر مجروح شدهاند.[۲۹] همچنین این سازمان، زمینلرزهٔ قائن را مرگبارترین زمینلرزهٔ سال ۱۹۹۷ توصیف کرد.[۳۰] روستای کوچک آبیز در ۹۰ کیلومتری شرق قائن شدیداً آسیب دید به گونهای که یک سوم ساکنین این روستا بر اثر زمینلرزه کشته شدند.[۳۱] در روستای اردکول، ۱۱۰ دانشآموز دختر بر اثر فرو ریختن سقف دبستانشان جان باختند.[۳۲]
اجساد جانباختگان حادثه همزمان با عملیات جستجو و امداد و نجات، در گورهای دستهجمعی به خاک سپرده میشد. مقامات نگران بودند که نوسانات دمای هوا—از ۵ تا °۲۹ سانتیگراد در روز وقوع زمینلرزه—روند فاسد شدن اجساد را سرعت بخشد و باعث شیوع بیماریهای عفونی در منطقه شود.[۳۳] بر اثر زمینلرزه آب و برق بسیاری از روستاهای منطقه قطع شد. فاصلهٔ نزدیکترین بیمارستان تا اکثر مجروحین حادثه در حدود ۱۴۰ کیلومتر بود. یک پزشک، ضمن تأکید بر نیاز مبرم به پزشکان بیشتر برای درمان مجروحان، گفت: «نمیدانم امروز چه تعداد گچگرفتگی را انجام دادهام، اما به نظرم صدها مورد باشد.»[۳۴] پسلرزهای شدید بازماندگان را وادار کرد حومهٔ محل سکونتشان را ترک کنند و در چادرها پناه گیرند.[۳۵]
شدیدترین ویرانیها در نواری به طول ۹۰ کیلومتر میان بیرجند و قائن رخ داد.[۳۶] بنا بر گزارش رادیو تهران، ۲۰۰ روستا متحمل خسارات سنگین شده و یا بهکلی ویران گشتهاند.[۳۷] سازمان زمینشناسی آمریکا تخمین زدهاست که بر اثر این حادثه ۱۰٬۵۳۳ خانه ویران و ۵٬۴۷۴ خانهٔ دیگر نیز متحمل درجات مختلفی از خسارت شدهاند و پنجاه هزار نفر بیخانمان گشتهاند.[۳۸] مقامات محلی در ابتدا میزان خسارات وارده را معادل ۶۷ میلیون دلار آمریکا (به ارزش سال ۱۹۹۷) تخمین زدند.[۳۹] اما این برآورد بعدها به ۱۰۰ میلیون دلار معادل ۳۰۰ میلیارد ریال افزایش یافت.[۴۰]
کار بر روی مزارع زعفران جان بسیاری از روستاییان را نجات داد.
زمینلرزهٔ قائن باعث سنگلغزش، سنگریزش، زمینلغزش، نشستهای دینامیکی، روانگرایی در بستر رودخانهٔ کالشور، تغییر در سطح آبهای زیرزمینی، ترک خوردن بدنه و هستهٔ رسی سد خاکی نیمهتمام داشگران، نشست موضعی سد سنگریزهای رحیمآباد، و وارد آمدن آسیبهای جدی به قناتهای ۶۰ روستا شد.[۴۱][۴۲]
زندگی ساکنان فقرزدهٔ منطقه بر پایهٔ کشاورزی دیم، دامپروری، و پرورش محصولاتی نظیر گندم و زعفران میچرخد.[۴۳] به هنگام وقوع زمینلرزه، اکثر جمعیت منطقه در حال کار بر روی زمینهای کشاورزی بودند؛ در نتیجه بر اثر ریزش ساختمانها مجروح نشدند و جان سالم به در بردند. به همین دلیل میزان تلفات زمینلرزه بسیار کمتر از آنیاست که از چنین زمینلرزهای با این حجم وسیع خرابیها انتظار میرفتهاست. اگر زمینلرزه بهجای ظهر در شب به وقوع میپیوست، میزان تلفات آن میتوانست تا ۱۰ برابر افزایش پیدا کند.[۴۴] همچنین تراکم پایین جمعیت در منطقهٔ بیابانی و دورافتادهٔ قائنات و وقوع پیشلرزهای حدوداً ۱۰ ثانیه پیش از لرزهٔ اصلی در پایین بودن میزان تلفات مؤثر بودهاست.[۴۵]
با وجود آنکه در اغلب مناطق روستایی ایران سبک ساختوساز متأثر از عواملی چون مصالح محلی در دسترس، تکنولوژی ساخت سنتی–تجربی، و آبوهوای منطقهاست و اغلب واحدهای ساختمانی از نوع چینهای و خشت سنتیاست، در منطقهٔ زلزلهزدهٔ قائنات سبک ساختوساز چهرهٔ کاملاً متفاوتی با دیگر روستاهای ایران دارد. در این روستاها علاوه بر واحدهای ساختمانی سنتی که با گل، خشت یا سنگ ساخته شدهاند، ساختمانهای آجری بدون کلاف و یا با کلافهای بتنی و یا تک میلگردی و حتی ساختمانهای مسلحشده با قاب بتن مسلح و اسکلت فلزی دیده میشود. علت این تفاوت، لرزهخیز بودن این مناطق است که موجب شده مسئولین نسبت به ساخت محلههای جدید در روستاهای منطقه پس از زمینلرزههای ۱۹۷۹ کریزان و کولی، اعطای وام مسکن، و انبوهسازی اقدام کنند.[۴۶]
عمدهترین نقص مصالح مصرفی در روستاهای منطقه استفاده از مواد اولیهٔ نامرغوب و نیز عدم آشنایی روستاییان با اصول و دانش فنی لازم برای ساخت مصالح مصرفی است؛ به گونهای که آجرهای مصرفی که نسبت به سایر مصالح بیشترین استفاده را داشتهاست، همگی از نوع توکار بودهاند که فاقد مقاومت خمشی، کششی، و برشی لازم میباشند. در اغلب ساختمانهایی که برای ساختشان از بتن استفاده شدهاست، کیفیت بتن مورد استفاده در سطح پایینی میباشد که موجب شدهاست بتن مصرفی مقاومت و چسبندگی لازم را نداشته باشد. پروفیلهای فولادی نیز اگرچه در کارخانه تولید شدهاند و عموماً از کیفیت مناسبی برخوردارند، اما استفاده از جوش نامناسب و ضعیف در اتصال آنها به یکدیگر موجب شدهاست که کارآیی بهینه نداشته باشند.[۴۷]
امدادرسانی
سازمان/کشور مبلغ اهدایی به دلار آمریکا[۴۸]
سازمانهای بینالمللی صلیب سرخ و هلال احمر ۱۰٬۵۹۳٬۲۱۰
نروژ ۱٬۰۸۴٬۵۰۰
آژانسهای وابسته به سازمان ملل متحد ۹۵۰٬۶۵۰
کمیسیون اروپا ۹۰۹٬۰۹۰
ژاپن ۵۹۶٬۴۹۱
آلمان ۳۴۶٬۳۰۰
بریتانیا ۳۴۲٬۶۴۸
دانمارک ۳۳۸٬۹۵۱
اوپک ۳۰۰٬۰۰۰
روسیه ۲۷۰٬۰۰۰
فرانسه ۲۶۰٬۰۰۰
آمریکا ۱۰۰٬۰۰۰
مقامات ایران برای امدادرسانی به دهها هزار تن از آوارگان حادثه، از مردم ایران و کشورهای خارجی درخواست کمک کردند. اکثر کمکهای کشورهای غربی، سه تا چهار روز طول کشید تا به منطقه برسد؛ حال آنکه ۲۴ ساعت نخست پس از وقوع زمینلرزه که اغلب توأم با قطع آب و برق است، حیاتیترین و حساسترین بازهٔ زمانیاست که زلزلهزدگان نیازمند کمک میباشند. اکثر کمکرسانیها توسط خود روستاییان منطقه صورت گرفت و بسیاری از روستاییان، آوارگان و بیخانمانها را در خانهٔ خود پناه دادند.[۴۹]
چندین هزار داوطلب برای پیوستن به عملیات جستجوی بازماندگانی که زیر تودههای آجر و سیمان، مدفون شده بودند رهسپار منطقه شدند. بسیاری از داوطلبان بدون داشتن هیچگونه تجهیزات و تنها با دستان خالی خود به جستجوی بازماندگان میپرداختند. سازمانهای محلی، از جمله هلال احمر ایران ۹٬۰۰۰ چادر، بیش از ۱۸٬۰۰۰ تخته پتو، مواد غذایی کنسروشده، برنج، و خرما را به منطقه فرستادند. دولت وقت ایران نیز بیش از ۸۰ تن مایحتاج را به مشهد که مرکز هماهنگی اقدامات امدادی بود ارسال کرد.[۵۰]
کوفی عنان دبیر کل وقت سازمان ملل متحد از جامعهٔ جهانی خواست نسبت به این حادثه «فوراً و سخاوتمندانه واکنش نشان دهند». فرانسه یک هواپیمای باری محتوی پتو، چادر، لباس، و غذا به ایران فرستاد و مقامات سوئیس نیز یک تیم نجات به همراه سگهای آموزشدیده برای جستجو و نجات به منطقه اعزام کردند. نمایندهٔ ارشد ایالات متحدهٔ آمریکا در سازمان ملل این فاجعه را «موضوعی انسانی» قلمداد کرد. یکی از سخنگویان دولت وقت بیل کلینتون اظهار داشت که علیرغم وجود اختلافات شدید با ایران، ایالات متحده حاضر است در صورت تقاضای کمک، نسبت به اهدا و ارسال مایحتاج و سایر کمکهای امدادی از طریق یک واسطه اقدام نماید.[۵۱] کمیتهٔ مرکزی منونایت، یک آژانس امدادی مستقر در آکرون پنسیلوانیا، ۴۰۰ تن روغن خوراکی و عدسی را که برای پناهندگان مهاجر به ایران، جمعآوری کرده بود، به زلزلهزدگان ایرانی اختصاص داد.[۵۲] یک سازمان بریتانیایی متخصص در زمینهٔ نجات و مقابله با بلایای طبیعی موسوم به سپاه بینالمللی امداد و نجات برای اعزام یک تیم ۱۵ نفرهٔ نجات اعلام آمادگی کرد که ایران به دلیل «کافی بودن تعداد نیروهای امدادرسان در محل فاجعه» از صدور ویزا برای اعضای این تیم سر بار زد. همچنین پیشنهاد سوئیس برای اعطای کمکهای بیشتر از جانب ایران رد شد. چندین کشور حاشیه خلیج فارس با ارسال پیام، همدردی خود را با خانوادههای قربانیان حادثه و دولت ایران اعلام داشتند.[۵۳]
دورافتادگی بسیار زیاد مناطق زلزلهزده، موجب شده بود توزیع کمکهای امدادی بهدشواری صورت پذیرد. برای دسترسی به برخی از روستاهای محل حادثه گاهی لازم بود بیش از ۵ ساعت در جادههای خاکی رانندگی کرد. برخی از این مسیرها نیز سقوط کرده و یا بر اثر رانش زمین با ریزش حاشیهٔ جاده کاملاً پوشیده شده بودند. در برخی مناطق غیر قابل دسترس منطقه نیز، از بالگرد برای تأمین مایحتاج زلزلهزدگان استفاده شد.[۵۴]
اگرچه عملیات امدادرسانی تا مدتی ادامه یافت، اما دولت ایران عملیات نجات را در تاریخ ۱۴ مه متوقف کرد؛ زیرا با گذشت پنج روز از وقوع زمینلرزه، دیگر انتظار نمیرفت بتوان فرد زندهای را از زیر آوارها و مخروبهها بیرون کشید.[۵۵]
خطرات آتی
در گزارشی که در سال ۲۰۰۴ دربارهٔ کشورهایی با مهندسی زلزلهٔ بیکیفیت در وبگاه خبری ساینسدیلی منتشر شد ایران «متخلفترین» کشورِ در حال توسعه با احتمال بالای وقوع زلزلههای مرگبار معرفی شد.[۵۶] از ابتدای قرن بیستم تاکنون از هر ۳٬۰۰۰ مرگ ثبتشده در ایران یک مورد بر اثر زمینلرزه رخ دادهاست. پروفسور راجر بیلهام، ژئوفیزیکدانی از دانشگاه کلرادو در بولدر شیوههای ناصحیح ساختوساز را عامل اصلی این امر میداند. بیلهام که در زمینهٔ خطرات و تغییرشکلهای ناشی از زمینلرزه تخصص دارد، عقیده دارد که «بیشتر ایران نیاز به بازسازی دارد».[۵۷] در ارزیابی عمومی کشوری سازمان ملل متحد برای ایران، به طرز مشابهی بیان شدهاست که «در حالی که مقررات ساختوساز کافی برای شهرهای بزرگ وجود دارد، باور عمومی بر این است که با دقت و به شکل جدی به کار گرفته نشدهاند . . . اغلب افرادی که از زلزلههای شدید اخیر صدمه دیدهاند در شهرهای کوچک و روستاها زندگی میکردند. ساختوساز مطابق با استانداردهای زلزله در آن مناطق بسیار اندک است و مقررات لازم برای ساخت هنوز به خوبی جا نیفتادهاست.»[۵۸] تحلیل عملکرد ساختمانهای سنتی به هنگام وقوع زلزله نشان میدهد که عوامل متعددی از جمله هزینههای بالای ساختوساز، مصالح نامرغوب، کمبود مهارت در نواحی روستایی، و نبود مقررات ساختمانی حاکم بر شگردهای سنتی ساختوساز، موجب شدهاست که کیفیت ساخت چنین ساختمانهایی تنزل یابد. این پژوهش مقرراتی را جهت اعمال بر ساخت تاقهای قوسی و گنبدهای سنتی پیشنهاد کردهاست.[۵۹]
زمینلرزههای به وقوع پیوسته در ایران نگرانیهای زیادی را در میان مردم این کشور ایجاد کرده و مانعی برای رشد اقتصادی ایران بودهاست. دوازده زمینلرزه که هر یک شدتی بیش از ۷ ریشتر داشتهاند در قرن گذشته در ایران رخ دادهاند. سهچهارم از شهرهای بزرگ ایران در مناطق مستعد وقوع زلزلههای مهیب واقع شدهاند. زلزلهٔ مهیب منجیل و رودبار که تلفاتی بیش از ۴۲٬۰۰۰ نفر بر جای گذاشت، ۷ درصد از تولید ناخالص ملی ایران را در آن سال از بین برد و معادل دو سال رشد اقتصادی ایران را در عرض چند ثانیه نابود کرد.[۶۰]
در سال ۲۰۰۷ در واکنشی به وقوع زمینلرزههای متعدد در جنوب، جنوب غرب، و مرکز آسیا، «مرکز کاهش مخاطرات لرزهای آسیا» بنیان گذاشته شد. هدف از تشکیل این سازمان «ترغیب همکاری و همفکری منطقهای و بینمنطقهای برای کاهش مخاطرات لرزهای» اعلام شد. زمینلرزهها عامل ۷۳ درصد از مرگهای ناشی از بلایای طبیعی در این مناطق به حساب میآیند.[۶۱]
No comments:
Post a Comment